صفحه شخصی علی اکبر صحافی پور   
 
نام و نام خانوادگی: علی اکبر صحافی پور
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی عمران - پایه نظام مهندسی: یک
شغل:  مشاور سازه
شماره نظام مهندسی:  20300591
تاریخ عضویت:  1389/01/20
 روزنوشت ها    
 

 تقدیم به دوستانم-اساتید موسیقی بخش عمومی

19
برای دریافت فایلها باید از نرم افزار های ویژه دانلود استفاده نمایید. (برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید)

تقدیم به دوستانم
اساتید موسیقی

kiaeeblog.persianblog.ir

چهارشنبه 3 خرداد 1391 ساعت 11:19  
 نظرات    
 
مائده علیشاهی 20:57 چهارشنبه 3 خرداد 1391
1
 مائده علیشاهی
بسیار ممنونم...عالی
قنبر انگورج غفاری 22:27 چهارشنبه 3 خرداد 1391
1
 قنبر انگورج غفاری
بسیار جالب بود و مرا برد به 22 سال قبل که این آهنگ منتشر شده بود .خاطره استاد بهاری همیشه گرامی باد و خداوند بقیه اساتید را سلامت دارد
امین افتخاری 22:32 چهارشنبه 3 خرداد 1391
1
 امین افتخاری
مهندس صحافی پور واقعا عالی بود فقط سپاس
علی علیزاده 23:15 چهارشنبه 3 خرداد 1391
1
 علی علیزاده
مهندس جان ممنون. عالی بود.
محسن نیک 07:36 پنجشنبه 4 خرداد 1391
1
 محسن نیک
ممنون مهندس عزیز
فرهاد مهرعلیان 23:23 پنجشنبه 4 خرداد 1391
0
 فرهاد مهرعلیان

واقعا عالی بودممنونم
م افتخاری 11:18 شنبه 6 خرداد 1391
0
 م افتخاری
کار بسیار جالبی بود به ویژه که توسط یک هنرمند توانا و با دید مناسبی در قالبی طنز به تصویر کشیده شده بود.
سپاس از ارسال
ندا اسفندیاری 22:04 شنبه 6 خرداد 1391
0
 ندا اسفندیاری
وای خیلی عالی بود.سپاس فراوان
نیما محسون 18:21 یکشنبه 7 خرداد 1391
0
 نیما محسون
ممنون
امیر یاشار فیلا 16:01 پنجشنبه 10 بهمن 1392
0
 امیر یاشار فیلا

«پرسیدم: "آقای گلپا چی بزنم؟" گفت: "هر چی دوست داری بزن". گفتم: "سه‌گاه خوبه؟" گفت "خیلی عالیه". دوباره پرسیدم: "از چه نتی بزنم؟" گلپا با غرور خاصی پاسخ داد: "از هرجا دوست داری بزن". به‌هرحال هر خواننده محدوده‌ی صدایی خاصی دارد و معمولاً خوانندگان جای صدا‌یشان را به نوازنده می‌گویند؛ اما گلپا دست من را باز گذاشت. من هم با شیطنتِ جوانی که در آن سن داشتم، "چپ‌کوک" برای ایشان زدم که جای صدای خانم‌هاست و اجرایش برای یک خواننده‌ی مرد تقریباً ناممکن است. ته دلم هم با همان شیطنت خاص جوانی منتظر بودم ببینم گلپا چه می‌کند؟ گلپا زمزمه‌ای زیر لب کرد و بعد با ابتکار بسیار جالبی شروع به خواندنِ مثنویِ مخالفِ سه‌گاه کرد که دقیقاً جای صدای خواننده‌ی مرد قرار می‌گرفت؛ و این شعر بهادر یگانه را اجرا کرد: خدایی کن‌ ای مه گناهم ببخش / در آغوش هستی پناهم ببخش / به عشقم نگیری، به مرگم سپار / به اشکم نبخشی، به آهم ببخش / به موی سپیدم نظر کن به مهر / پس آنگه به بخت سیاهم ببخش. به‌قدری این آواز در منِ نوجوان اثر کرد که جادو شدم و از شیطنتی هم که کرده بودم، پشیمان شدم ...»

(بخشی از خاطره‌ای که میلاد کیایی، آهنگ‌ساز و نوازنده‌ی سنتور
در روزنامه‌ی «شرق» دیروز، نهم بهمن 92 نوشته است.)


امروز، دهم بهمن 1392، هشتادمین سالگرد زادروز استاد اکبر گلپایگانی («گلپا») است؛
استاد ِ نام‌دار و بی‌همتایی که چیرگی و کاربلدی ِ شگفت‌آورش در آواز ایرانی، باعث شد مردم از همان سال‌های میان‌سالی‌اش، او را «حنجره‌طلایی» بخوانند.

یزدان را هزاران بار سپاس، که در آغاز هشتادویکمین سال زندگی، استاد گلپا همچنان ـ بنام‌ایزد ـ تندرست و چالاک و سرحال و تردماغ هستند و به گفته‌ی خودشان، سرگرم انتقال آموخته‌ها و آزموده‌هایشان به چند شاگرد مستعدند؛ گویی آن‌گونه که خودشان در ترانه‌ی «موی سپید» خوانده‌اند، «عشق پادرمیانی کرده»، تا ایشان «احساس جوانی» کنند.

برای این استاد یگانه و دوست‌داشتنی، تندرستی و طول عمر آرزو می‌کنیم و به ایشان بابت همه‌ی خاطره‌های غنی و شیرینی که برای چند نسل از ایرانیان برجای گذاشته‌اند، سپاس می‌گوییم.
استاد! تولدتان مبارک!

روزنامه‌ی «شرق» در شماره‌ی دیروزش (نهم بهمن 92) گفت‌وگویی را که در یکی از واپسین روزهای پاییز امسال با استاد انجام داده، به بهانه‌ی سالگرد زادروز ایشان به چاپ رسانده است؛ که دوست‌داران می‌توانند در این نشانی این گفت‌وگوی خواندنی را بخوانند :

گفت‌وگوی استاد گلپا با روزنامه‌ی «شرق»

پیشنهاد می‌کنم حتماً این دو خاطره‌ی نوشتاری را هم که در همان روزنامه منتشر شده، بخوانید:

خاطره‌ای از میلاد کیایی درباره‌ی استاد گلپایگانی

خاطره‌ای از منصور نریمان درباره‌ی استاد گلپایگانی